عكسالعمل آدمها نسبت به شما دو تا واكنش متفاوت است يا ميگويند اَي فرزاد فرزين يا ميگويند واي فرزاد فرزين. يعني حالت وسط ندارد. مثل واكنش مردم به تيم بايرنمونيخ.
خوانندهاي در اين سطح اگر قرار بود بايرن مونيخ باشد اصلا به اينجا نميرسيد. بايرنمونيخ معروف است اما محبوب نيست.
حالا براي تو چرا اينجوري است؟
كساني كه خيلي بيعلاقگي و پس زدن نشان ميدهند بايد ببينيم دليلشان چيست. مثلا صرفا دارند روي قيافه قضاوت ميكنند. من اينها را روانشناسي كردم. هم نزديکترين شخص در زندگيام روانشناس است، هم خودم شرايط را ميدانم. آنهايي كه قضاوت خيلي منفي ميكنند كاملا در اشتباه هستند و كسي كه دفعه اول من را ببيند كاملا نظرش برميگردد. من راجع به اينكه آدمها از من خيلي بدشان ميآيد يا خيلي خوششان ميآيد نميتوانم نظر بدهم چون برميگردد به آن برايند انرژي كه از من ممكن است بگيرد يا سيگنال اشتباهي كه ممكن است بگيرد كه قطعا سيگنال اشتباه را ميگيرد.
خيلي از آنها اصلا پيگير كارهايت نيستند و حتي شايد تك و توك آهنگي از كارهايت را گوش دادند. ژست تو، مدل عكسهايت را و اين چيزها را دوست ندارند.
خيلي هم خوب است. براي من مهم است كه نهايتا من در اين سالها پيشرفت كردهام و محبوبيتم بيشتر شده است. من كه مسئول فكر مردم نميتوانم باشم. من بايد سعي كنم خودم باشم.
مطلب مرتبط: پاسخ فرزاد فرزین به سوالات خصوصی (1)
چقدر برای رفتار، ویترین و استایل خودتان وقت میگذارید چون در کار شما بسیار مهم است؟
سوپراستار شدن در هر جایی با هر شرایطی یک پکیج است و به یک موضوع خاص محدود نمیشود. ستاره کسی است که در شغلش نسبت به سایر همکاران درجه A دارد. میتواند یک جراح مشهور باشد که هم دستمزدش بالاتر است و هم کارش بهتر است. خیلی از افراد در مورد این پکیج نظر خاصی دارند. نظرشان محترم است اما طرز تفکر من بینالمللی واستاندارد است.
برای طراحی لباس با افراد خاصی کار میکنید؟
یک خیاط دارم که خودش طرح میدهد یا من طرحهایی را پیشنهاد میکنم. سال 90 بود که با این فرد آشنا شدم و متوجه شدم کارش خوب است.
این فرد نگاه موسیقایی دارد؟
بله، در همه کنسرتهای من شرکت میکند تا نتیجه کارش را ببیند و ایرادات را برای دفعه بعد پیدا کند. سعی میکنم هنگام کنسرت متفاوت باشم. البته این به اين معنا نیست که همه باید متفاوت باشند. مایکل جکسون همیشه متفاوت بود ولی انریکه تیشرت میپوشد. هر کسی سبک خودش را دارد. دلیل نمیشود که دیگران اشتباه میکنند. البته معتقدم انریکه هم استایل دارد. خواننده باید این استایل را در رفتار، لباس پوشیدن ، موسیقی و نوع برخورد با مردم رعایت کند.
آدم گرانی هستی؟ یعنی در حرفه شما میتوان این تقسیمبندی را داشت؟
بله، آدم گرانی هستم.
چقدر گران هستید، یعنی مثلا جزو اولینها هستید؟
مدیر برنامهام معتقد است من گرانترین خواننده ایرانم ولی نمیدانم دیگران چه مبلغی میگیرند و وارد این مباحث نمیشوند اما گران مفهوم جالبی نیست. میتوان گفت دستمزدم نسبت به کارم بالا است چون کاری که انجام میدهم متفاوت است. شاید برخی از افراد فقط به خاطر ترانههایشان دستمزد بالایی داشته باشند اما در کنسرت باید چیزی ارائه داد. یکی از انتقاداتی که در کار آخرم شنیدم این بود که چرا کنسرت از الایدی پخش میشود؟ مخاطبان انتظار داشتند که مرا مستقیم ببينند نه از طريق الايدی. این ایرادها وارد است. همه یکجور فکر نمیکنند. در مجموع اتفاقاتی میافتد که یک فرد گران می شود. در غیر این صورت بعد از مدتی دستمزد پایین میآید. یعنی تصادفی بالا نمیرود. خواننده باید بهحق دستمزد بالا بگیرد. افرادی که برای موقعیتشان تلاش میکنند چنین مشکلی را تجربه نمیکنند. شاید در حال حاضر خیلیها در کار کنسرت دکور میزنند اما در گذشته که من شروع کردم خیلیها با من تماس گرفتند و گفتند که به دنبال این چیزها نباشم. جسارت مبلغ دارد. نه مبلغ مالی، مبلغ موفقیتی. برای به دست آوردن این جسارت باید منتظر خیلی اتفاقها باشید.
به تازگي فيلم يكي از كنسرتهايم را بيرون دادم. فكر ميكنيد مردم اصلا ميدانند همچين چيزي هست. كسي اصلا نميداند. اگر در كشوري خارجي بوديم، شبكه موسيقي داشتيم كه كليپمان را پخش ميكرد خيلي زودتر از اين اتفاقها ميافتاد. خيلي طول ميكشد كه مردم خواننده را بشناسند و متوجه تفاوتهاي كار او بشوند. شما مثلا اگر الان كارگرداني بياوريد اثري باكيفيت هاليوودي بسازد، هزينه زياد بكند، آدمهاي متفاوت بياورد و... فكر ميكنيد نسبت به سينماي ايران موفق نميشود، به نظر من ميشود.
كتاب هم ميخواني؟
خيلي كم. گاهي كتابها يا مجلات و مطالب روزنامهها درباره موسيقي را ميخوانم ولي كلا اهل كتاب نيستم.
فيلم چطور؟
هر شب فكر كنم 8 تا فيلم ميبينم. يكي از حرفهايترين فيلمبينهاي كل ايران هستم.
هر شب 8 تا فيلم ميبيني؟!
آره هر شب 5 تا ميبينم و يك سيزن يك سريال را هم تمام ميكنم. يعني تا آنجا كه زنده باشم، ميبينم.
آخرين فيلمي كه ديدي چي بوده؟
اسمش يادم نيست.
پس اوقات فارغ از كارت را بيشتر فيلم ميبيني و تفريح تو فيلم ديدن است؟
تفريح كه فقط فيلم نيست. دوستان قديميام را ميبينم و با آنها معاشرت ميكنم. با خانواده اين طرف و آن طرف ميرويم. رستوران ميرويم. ميدانيد كه ما آنقدر تفريحي نداريم.
خیلی از خوانندهها برای اینکه بتوانند کنسرتهای ارگانی را هم اجرا کنند در زمینه لباس پوشیدن نکاتی را رعایت میکنند. برای تو پیش نیامده؟
لباس پوشیدن من در کنسرت با عرف جامعه تناقضی ندارد. در برنامههای دولتی هم اجرا دارم. من را با همین شخصیت قبول کردهاند. قرار نیست شبیه به چیز خاصی باشم. در عین متفاوت بودن باید با عرف جامعه هماهنگ شوم. لباسهایم نامناسب نیست. مردم از این مدل لباسها برای روی صحنه خوششان میآید. هر جایی لباس خاص خودش را دارد.
حسام نوابصفوی مهمان گروهتان بود؟
حسام نوابصفوي سورپرایز گروه ماست. دو بار در کنسرت تهران حضور داشت. این موضوع را کنار نگذاشتهام. هیچ موقع نمیگویم که قرار است او را کجا وارد کنم اما به هر حال در موقعیتهای ساده از حسام استفاده نمیکنم.
سورپرایزهای دیگری هم داری؟
قطعا دارم. اصولا در زمینه کنسرت کارهایي شبیه به هم انجام نمیدهم. کار دفعه بعدی من به طور حتم متفاوت است. اگر سالن مورد نظر و شرايط خاص در اختيارم قرار گيرد.
زمانش کی است؟
اواسط دی که در بهمن و اسفند همان برنامه را تمدید میکنم چون ارزش دارد افرادی که ندیدهاند آن را ببينند. اولین کنسرت پاپ است که در سیستم خاصی اجرا میشود.
همیشه یک کار شش و هشت در آلبومهايت داري...
این بار کار شش و هشتتری دارم. دفعه قبل «باتو» را کار کرده بودیم که کار خوبی بود. در هر آلبوم فضاها متفاوت میشود ولی در مورد شش و هشت ممکن است خیلی تفاوت پیدا نکند.
باشگاه هم زياد ميرويد؟
تهران باشم هر روز ميروم.
رژيم غذايي خاصي داريد؟
بله. البته رژيمي كه من دارم به درد همه نميخورد چون بايد درصد چربي بدنم را الان كم كنم. من يك زماني خيلي چاق شده بودم و نزديك 100 كيلو بودم. همين كنسرتي كه الان فيلمش بيرون آمده 98 كيلو بودم.
الان چند كيلو هستي؟
86 كيلو هستم.
نزديك 14 كيلو كم كردي؟
بله، البته زمان برد. دي سال قبل رژيمم را شروع كردم. بعد اين وسطها دوباره يك ذره هم چاق شدم. موقع جشنواره 5 كيلو كم كردم. به كنسرت ارديبهشت كه رسيدم كمي چاق شدم. خلاصه الان 14 كيلو نسبت به 9 ماه پيش كم كردهام.
از آن مدلهايي هستي كه هر غذايي از فستفود و... ببيني، ميخواهي؟
رژيم گرفتن خيلي سخت است و بايد اراده داشته باشي. الان كه البته همه ميروند از اين عملهاي ساكشن، ليپوليز و... ميكنند و راحت شدهاند. ما كه آمار همه را داريم ولي من خدايي ورزش ميكنم و رژيم دارم. یک مربی دارم که ناظر فدراسیون جودو و بدنسازی است و خیلی علمی کار میکند.
اسمش چیست؟
آقای محمد ظهیری. خیلی علمی تمرین میکنیم و تمریناتمان به شدت سنگین است. تحرکمان بالاست. این است که وقتی طراحی بدنم را شروع و وزنم را کم کردم فرم بدنم را تغییر دادم، به این نتیجه رسیدم که درصد چربی زیاد و عضلات بزرگ را فراموش کنم و به اندام متناسبتری برسم. شغلم هم طوری است که این نوع اندام برای من مناسبتر است.
در مورد رضا گلزار توضیح دهید و اینکه چطور شد وارد کنسرت شما شد؟
رضا گلزار را به این جهت قبول دارم که وقتی در مدتي طولان سینمای ایران سوپراستار نداشت نیمی از بودجه فیلمها از رضا گلزار به دست میآمد. در حال حاضر سینمای ایران از لحاظ درآمدی افت زیادی داشته است. البته فیلم خوب هم کم میبینیم. درصد بینندگان سینمایی پایین آمده است. من فیلمهای ایرانی را دیدهام، حتی آنهایی را که جایزه گرفتهاند را با دقت تماشا کردهام. خوب نیستند چون در مقایسه با فیلمهای روز دنیا به نظرم ضعیف هستند. اگر موسیقی ما در سطح پایینی باشد انتقادهای زیادی را میشنویم. موسیقی ما کمتر از 10 سال است که کارش را دوباره بعد از 20 سال خاموشی شروع کرده، آدمهای جدیدی آمدهاند که بخشی از آنها تحصیلات نداشتند و عدهای شرایط کار حرفهای را نمیدانستند.
چطور با رضا آشنا شدي؟
کلوپی داشت که چند بار آنجا میرفتم. فریدون و حمید جاوید آنجا بودند. با این وجود خیلی آشنایی نداشتیم. امير ميلاد نيکزاد (رهبر ارکستر من) گفت که رضا میخواهد با توآشنا شود و به نظرم کنسرت دعوتش کنیم تا باب آشنایی بیشتر باز شود. باهم صحبت و خوش وبش کردیم تا شاید بابی برای کارهای مختلف باشد.
ممکن است در سورپرایز بعدیتان گلزار هم باشد؟
به شرایط زیادی بستگی دارد. باید صبر کنیم. مانند علی دایی که وقتی از زمین بیرون میرفت بقیه فکر میکردند حالا چه کسی گل میزند. مهمترین بازیکن تاریخ فوتبالمان علی دایی است. در واقع گلزار هم در سبک خودش مانند علی دایی است. او منتقدان زیادی داشت. به هر حال نمیتوانیم بگوییم همه آدمها کامل هستند ولی باید از امتیازاتی که داریم استفاده کنیم. ما عادت داریم که قدر داشتههایمان را نمیدانیم ولی وقتی آنها را از دست میدهیم افسوس میخوریم. این اتفاقات پیش میآید اما مسائل شخصی هر فردی به خودش بستگی دارد.
در کنسرت همکارانتان شرکت میکنید؟
گاهی اوقات شرکت میکنم. امسال به کنسرت سیروان رفتم و سال گذشته در کنسرت مازیار فلاحی شرکت کردهام.
آنها دعوت کردند یا خودتان دوست داشتید؟
همیشه دعوت شدم.
به کسی میگویید که کارهایتان را گوش کند، نظر این افراد برایتان مهم است؟
این کار را از آلبوم شانس شروع کردم. وقتی آلبوم به مرحلهای برسد که تقریبا تکلیفش معلوم شود، نظر سایرین را میپرسم و نظرسنجی ميكنم. البته از افرادی که موسیقی گوش میکنند. سلیقه مردم برای ما در اولویت قرار دارد. از 50 یا 60 نفر نظر میپرسم.
اگر بگویند آهنگ خوب نیست چه کار میکنید؟
این اتفاق افتاده است. تعدادی از نزدیکانم آهنگ را گوش میدهند و به آنها میگویم روی کاغذ بنویسند تا کسی تعارف نکند. کاری بوده که از 50 نفر 45 نفر گفتهاند خوب نیست. در نتیجه کار را بیرون گذاشتم.
هوادارانت دوست دارند با توعکس بگیرند و حرف بزنند. اگر مجله ما چنین شرایطی را فراهم کند، استقبال میکنی؟
بله، حاضرم. در گذشته هم چنین کارهایی انجام میشد که بابش از بین رفت. در ایران قوانینی وجود دارد. جاهایی میشود این کار را انجام داد. فقط باید هماهنگیها انجام شود. به نظرم کار قشنگی است. اگر شرایط از لحاظ انتظامی و انتخاب مکان مناسب باشد قطعا ممکن است.
افرادی که در بیشتر در کنسرتهای تو شرکت میکنند نسبت به سایرین برتری ندارند و حقشان نیست که به تو نزدیک تر شوند؟
اینطور فکر نمیکنم. من اینطور مقایسه نمیکنم. همه طرفدارانم را در یک سطح میبینم. یکی زودتر با موسیقی من آشنا شده و ديگري دیرتر. نمیتوان گفت که عدهای برتری دارند. اینکه موهبتی را خدا عرضه کرده که 5 نفر از کسانی که شما را نمیشناسند از ته قلبشان ابراز علاقه کنند و شخصیتتان را دوست داشته باشند، باید خدا را شکر کرد. همه این اتفاقها را دوست دارند و من هم همینطور. یکی از طرفداران از من پرسیده بود از زندگیات راضی هستی؟ معلوم است که راضیام. اصلا چه دلیلی برای نارضایتی وجود دارد. مشکلات کوچک و روزمره برای هر کسی پیش میآید. گاهی اوقات دیدهام که افراد مشهور در بهترین شرایط هم دچار افسردگی میشوند. خوشی زیر دلشان میزند. این اتفاق برای من نمیافتد چون در قانونی که برای زندگیام گذاشتهام هنوز به هدف اصلیام نرسیدهام و فاصله دارم. هر فردی تعریف میکند که قله آرزوهایش چه ارتفاعی باید داشته باشد.
بهترین صفت اخلاقیات چیست؟
در کارم انتقادپذیر و صبورم.
بدترین صفت اخلاقیات و نقطه ضعفت کدام است؟
درست که صبورم ولی گاهی اوقات زود عصبانی میشوم. با توجه به اینکه اطرافیان زیاد به من میگویند سعی کردم این اخلاق را تغییر دهم چون کلا فردی هستم که در دلم چیزی نیست و با نیت قبلی حرفی را به کسی نمیزنم. البته این خصیصه منفی را تا حدود زیادی کم کردهام.
قله آرزویت کجاست؟
توان این را دارم که در برنامههای بینالمللی دیده شوم.
یعنی آرزویت حضور در «گرمی» است؟
گرمی یکجور اسکار محسوب میشود. بله، چرا که نه. اگر شرایط فرهنگی ما بهتر باشد برای کار کردن با سیستم بینالمللی اینقدر مشکل نداشتیم. مشکل دیگر این است که تبلیغات ما در سراسر دنیا دیده نمیشود. چرا بايد موسيقي كه مورد تاييد ما نيست در دنيا معروفتر و همهگير باشد. براي اينكه آنها دارند تبليغ ميشوند. سياست ما غلط است. دليل هم اين است كه روي كار آنها هيچگونه نظارتي وجود ندارد. نظارت يعني اينكه در چارچوب عرف مملكت باشد، فقط همين.
شايد اينها مربوط به آن موارد شرعي است كه اشكال گرفته ميشود؟
نه، مورد شرعي نيست. هنر موسيقي از دل طبيعت و آفرينش خداوند به وجود آمدهاند. آن چيزي كه ما روي آن صحبت داريم كلام و شعر و متن ترانههاست كه ممكن است باعث شود موسيقي از حالت مثبت خارج شود و اثر منفي بگذارد. يعني موسيقي ابزاري براي تبليغ يك چيز منفي بشود. اينجاست كه نظارت بايد صورت بگيرد كه اميدوارم اين اتفاق در آينده بيفتد. آن چيزي كه در دنيا تبليغ ميشود طبيعتا آن چيزي نيست كه ما ميخواهيم و روي آن نظارتي نداريم. بايد سعي كنيم اين امكان را به وجود بياوريم كه موسيقي ما هم بتواند با آن ارزشهايي كه مورد تاييدمان است در دنيا امكان مطرح و ديده و شنيده شدن را پيدا كند. ما بايد از يك سو تبليغ كار خودمان را بكنيم و از سوي ديگر سعي كنيم به آن بسته استاندارد جهاني برسيم.
پس شانس مثلا حسين عليزاده با آن مدل فوركولور و سنتي براي ورود به ماركت جهاني بيشتر است؟
نه، اشتباه نكن. مسئله ما فوركولور يا غيرفوركولور بودن نيست. موسيقي پاپ دنيا چارچوبي دارد. ميتوانيم المانهايي از موسيقي فوركولور يا سنتي كشورمان را در چارچوب موسيقي پاپ بينالمللي بیاوريم اما قواعد جهاني پاپ را بايد رعايت كنيم. آنجا پروداكشن عظيم دارند، گروه مشاورين دارند و كمپانيهاي بزرگ پشت سرشان هستند. اما اينجا اصلا هنوز كمپاني به آن معني واقعي و جهانياش نداريم. كمپانيها اينجا فقط به دنبال منافع ماليشان هستند. نمونههايش را الان داريد ميبينيد.
ولي خيلي از خوانندهها را هم همين تهيهكنندهها معروف كردهاند و كمك كردند اولين آلبوم رسميشان منتشر شود.
مثلا؟
رضا صادقي
رضا صادقي آن زمان كه با من «هم وطن» را كار كرد «مشكي رنگه عشقه» را خوانده بود و خيلي معروف بود، فقط مجوز نداشت.
خب، تهيهكننده هم دنبال منافع خودش است و بايد اين زرنگي و رندي را داشته باشد.
بله ، بايد داشته باشد و دمش هم گرم اما او بازاري است و خواننده هنرمند است. فرق اين دو در اين است. من وارد اين مقولات نميشوم. اگر ما بخواهيم وارد مارکت جهاني شويم بايد ابزارش را هم تهيه کنيم.
خيلي دور به نظر ميآيد.
دور نيست، ما دورش كرديم. به هر حال من كار خودم را ميكنم و براي آلبوم جديدم برنامه خاص خودم را دارم. اگر من سه تا قطعه انگليسي به آلبومم اضافه كردم دليلش اين نبوده كه مردم ايران انگليسي گوش بدهند تا مثلا انگليسيشان تقويت شود. برنامهريزي كردم و ميخواهم به اهدافي در راستاي رسيدن به ماركت جهاني برسم. بسيار هم كار سختي است.
فوتبالي هستيد؟
بله، فوتبال را دوست دارم.
شنيديم پرسپوليسي و بارسايي هستي، درست است؟
در زمينه تيمهاي خارجي من رئال را هم دوست دارم.
الان اين را ميگوييد كه طرفداران رئال ناراحت نشوند؟
نه، زماني واقعا رئالي بودم اگر الان مصاحبههاي 5، 6 سال پيش را بخوانيد، ميبينيد كه يك دورهاي رئالي بودم. هر تيمي كه باحال باشد من آن طرفي ميشوم. مثلا دورهاي عاشق منچستر يونايتد بودم. ايراني نيستند كه من روي آنها عرق خاصي داشته باشم.
الان بارسايي هستي؟
الان بارسلونا را دوست دارم.
و پرسپوليسي؟
پرسپوليسي كه هميشه بودم و هستم ولي چه پرسپوليسي بود آن پرسپوليس.
پرسپوليس زمان استانكوويچ؟
آن زماني كه علي كريمي آمد و كاويانپور و حتي قبل از آن، زماني كه خود علي دايي و كريم باقري و اينها بودند. بازيكنهاي محبوبي داشتيم. من بازيكن خوب را تحسين ميكنم. با اينكه استقلالي نيستم فرهاد مجيدي را هميشه دوست داشتم. اينها بازيكنان خوبي بودند. الان علي كريمي از پرسپوليس به تراكتورسازي رفته شما به من بگوييد كجاي دنيا چنين اتفاقي ميافتد. يك بازيكن ستاره و مشهور پرسپوليسي آخرين سال بازياش براي چه بايد به تيم ديگري برود.
مسابقات فوتبال را دنبال ميكنيد؟
مجبورم ديگر. نميشود كه نديد.
پرسپوليس قهرمان ميشود؟
والا من الان تنها دليلي كه بازي پرسپوليس را نگاه ميكنم، به خاطر علي دايي است. شايد علي دايي بتواند كاري كند. نميگويم بازيكن خوب ندارند ولي نقش كليدي الان با علي دايي است.
چه چيزي در زندگي به شما آرامش ميدهد؟
موسيقي و زندگي در کنار کساني که دوستشون دارم و کامنتهاي طرفدارانم؛ در آخر تشکر مي کنم از ميلاد صفرزاده (مدير سايت) ، زايا سليمان (مدير برنامههايم) و همچنين گروه شُک که نيمه بيشترل از زحمات اجراهاي من را انجام ميدهد.
تا به حال شده آهنگی را شنیده باشید و پیش خودت بگویی که ای کاش ترانه یا موسیقی آن مال من بود؟
بله، خیلی از آهنگها بوده، در آلبوم غریبه فریدون یکی، دو قطعه بود که دوستشان داشتم ولی به درد صدای من نمیخورد. دوست داشتم که چنین ترانهای مال من بود اما اگر من میخواندم خراب میشد. غیر از این در ایران مورد دیگری یادم نمیآید.
از کنسرتهای خارجی هم الگو میگیرد، در این کنسرتها شرکت میکنی؟
معلوم است که الگو میگیرم. همانطور که در فوتبال هم از خارجیها الگو میگیریم. آنقدر توانایی ندارم که در همه کنسرتهای خارجی شرکت کنم. پیش آمده اما تعدادش محدود بوده است. فیلمهای کنسرتها را تماشا میکنم. از کارهای اپرا گرفته تا پاپ، کلاسیک و...
نظرت راجع به مجله «زندگي ايدهآل» چيست؟
«زندگي ايدهآل» مجله موفقي است. اولين مجله سبك زندگي ايران است. مجله خوبي است. من فكر ميكنم قسمتهاي مربوط به سبك زندگي آن بسيار خوب است. مثلا من شماره قبل مجله را مثل هميشه گرفتم و داشتم ميخواندم که معرفي يك عطر جديد را ديدم كه از آن عطر خوشم آمد و رفتم آن عطر را تهيه كردم. مجله مطالبي خوب با كارآيي بالا و به دردبخور دارد. قسمت هنري به نظرم معمولي است. اما در قسمت موسيقي ضعيف هستيد. شايد نظرتان اين است كه خوراك جامعه در همين حد است كه البته نظر من مخالف اين است چون وقتي از كنسرتها استقبال ميشود اين به آن معني است كه مردم به اين حوزه علاقه دارند. اين چيزي كه الان داريد به نظر من كم است. بايد مثلا كنسرتها خودش يك بخش باشد. ما خودمان در رسانهها موسيقي را سانسور ميكنيم چه در مجله شما و چه در اكثر مجلهها. من معتقدم حالا كه شرايط مهياست و ديدها بازتر شده ما هم بايد موقعيتمان را تثبيت كنيم و كار درست ارائه بدهيم.